wWw.YASYAS.tk
در رویاهایت جایی برایم باز کن، جایی که عشق را بشود
مثل بازی های کودکی باور کرد، خسته شدم از بی جایی !
::
::
مهربانیم را چنان گریاندند
که بوی نا گرفت…
نا مهربان شدم!
::
::
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !
::
::
من از چشمان (تو ) چیزی نمی خواهم…
به جز…
گاهی…
نگاهی…
اشتباهی…
::
::
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود
::
::
::
::
دیــر کـــرده ای !!
عقــربــــه هــا گــیر کـرده انــــد
در گلــــوی ِ مـن
انگــــــار کــــه رد نمــیشـود
نه زمــــــان . . .
نه آبــــــ ِخـــــوش
::
::
بی هیچ دلیلی دوستت دارم .....
تا نقض کنم قانونی را .....!!!
که برای دوست داشتنت دلیل میطلبد ...!!!
::
::
من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم / نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی / چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی / نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی
::
::
گاهی سرکی به تنهایی ام بکش
عشقم به تو آنقدر کهنه شده
که عنکبوت
جرأت تار زدن روی آن را به خود داده...
::
::
خداوندا دوستانی دارم که روزگار ، فرصت دیدارشان را کمتر نصیبم میگرداند ، اما تو خود میدانی که یادشان در دلم جاوید است ، دوستانی که رسمشان معرفت ، کردارشان جلای روی و یادشان صفای دل است ، پس آنگاه که دست نیاز سوی تو بر می آورند ، پر کن دستشان را از آنچه که در مرام خدایی توست
::
::
گاهی به آسمان نگاه کن ، شاید کبوتری خسته به آشیانه ی دلت محتاج باشد
::
::
گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند
::
::
آدمهایی که این جمله رو می شنون خوشبخت ترین آدمها هستند:
“عیب نداره با هم درستش می کنیم”
::
::
به یکدیگر مِهر بورزید اما از مِهر بَند نسازید
بگذارید که مِهر دریای مواجی باشد در میان دو ساحل روح های شما …
::
::
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود
::
::
طلوع کن از سرزمین رویاهایم ای ستاره ی شب های تاریکم ! آسمان دلم را منتظر مگذار
::
::
صبر کن ، برگرد ، چمدان هایمان اشتباه شده است ، دلم را به جای خاطراتت بردی !
::
::
دوریت زمستانی دیگر است ، کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام
::
::
مهربانی باغ سبزی است که از روزنه پنجره ها باید دید
مهربانم مگذار لحظه ای روزنه پنجره ها بسته شود
::
::
حلقه ی دستانت که بر کمرم میزنی ، زیباترین اسارت زندگی من است !
::
::
عصاره ی تمام مهربانی ها را می گیرم
و از آن فرشته ای می سازم همچون “خودت”
::
::
مهربانیت را به دستی ببخش که می دانی با او می مانی
وگرنه حسرتی می گذاری بر دلی که دوستت دارد !
::
::
مــُــحبـــــت
تنـهـــــــا جــوشـکــــاری است کــه،
دلهـــای شـکـسـتـه را رایـــگان جــوش مـی دهـــــد . .
::
::
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس / مرهم زخم دل تنهای من، اشک است و بس / گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام / آنچه میشوید غم از چشمان من، اشک است و بس
::
::
نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام، اکنون یک صحرا گذشته است !
::
::
تک گلی هستی تا عرش میخواهم تو را / گرچه کم میبینمت ، بسیار میخواهم تو را
::
::
گفتی اندر خواب بینی بعد این روی مرا / ماه من ، در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
::
::
آدم ها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشی دوست بدار و محبت کن … !
کاری که خدا با تو می کند…
::
::
دلم چندین سال است روزه ی عشق گرفته است ! اذان افطارش را تو بگو
::
::
لبخند که می زنی
از پس رنج ها …
چنان شیفته ام می کنی
که بهار را با مهربانی ات تاخت می زنم
و باز هم پیروزم !
::
::
امشب دلم هوای آن کافه را کرده
که چایش از مهر تو
و قندش محبت تو باشد
و تنها مشتری کافه من باشم …
::
::
مهربانـــم !
شرمنــده ام
کــه هیچ وقت، مهربانــی هایت را منتشـــر نکردم
امـا تــا دلــت بخواهد گلایـه هـا را “پست” کردم
و غریبه هــا “لایک” زدند …
کــاش می توانستم
صدای تــو را بنویسم!
::
::